اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است
امام ها همه جمعند در کنار حسن
مزار خاکی او شد ابوترابیِ محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن
عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن
علوم قرآن
ساختار قرآن | ویژگیها | انواع | مثالها | ||
1. انتقال ناگهانی | شش بار دگرگونی در سیاق | 1. بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ * وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ» | |||
2. پدیده التفات | غیب به خطاب | 1. عبس و تولی * أن جاءه الاعمی * و ما یدریک لعله یزکی» | |||
2. إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فی شُغُلٍ فاكِهُونَ * هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فی ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ* لَهُمْ فیها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ * سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ» | |||||
3. لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَریباً * وَ مَغانِمَ كَثیرَةً یَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزیزاً حَكیماً * وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثیرَةً تَأْخُذُونَها» | |||||
4. سوره حمد | |||||
5. یَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِكُمْ وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنینَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ» | |||||
خطاب به غیب | ـ یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْكُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِكُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَیْرٌ ذلِكَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّكَّرُونَ * یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّكُمُ الشَّیْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَیْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ» | ||||
3. رعایت هماهنگی در فواصل آیات | سجع | ـ بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ» ـ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ * إِلى رَبِّكَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» ـ فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِیَهْ * إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ * فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَةٍ * فی جَنَّةٍ عالِیَةٍ * قُطُوفُها دانِیَةٌ» ـ فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ كِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِیَهْ * إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ * فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَةٍ * فی جَنَّةٍ عالِیَةٍ * قُطُوفُها دانِیَةٌ» ـ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ * فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ *وَ ما أَدْراكَ ما هِیَهْ * نارٌ حامِیَةٌ» ـ وَ الْفَجْرِ * وَ لَیالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ» | |||
4. لحن و نغمهها | تلاوت آن در لفظ و نه در نگارش آن در متن تناسب مییابد، و از این طریق بر درک احساس عرب چیره میگشت. | ||||
5. اتكا بر دلایلی خارج از متن | مهمترین دلیل بر ادعای اینكه كه ساختار قرآن، ساختاری گفتاری است» |
قراء و قرائات سبع
مقدمه
یكیاز مهمترین مسائل قرآنی قرائت قرآن و تلاوت آیات آن است. این مهم در همان ادواراولیه مورد توجه عهدهای بوده است به صورتی كه قرائت و تعلیم آن در جامعه اسلامیرا به عهده گرفتهاند. از بزرگان صحابه افرادی همچون ابی بن كعب، عبدالله بنمسعود، ابوالدرداء و زید بن ثابت در طبقه اولیه؛ عبدالله بن عباس، ابوالاسوددوئلی، عبدالله بن سائب، علقمة بن قیس، ابوعبدالرحمن سلمی، اسود بن یزید، مسروق بناجدع در طبقه دوم؛ و بالاخره عدهای از بزرگان در طبقات سوم تا هشتم، كه عهدتدوین قرائت از زمان ایشان آغاز شد، بعد از آن قراء سبعه معین شدند.
به طور مداوم سلسله قاریان بنام و قرائات، قرن به قرن ادامه یافت تا در اوایل قرنچهارم، شخصی به نام ابوبكر بن مجاهد (م 245 ـ م 324) كه به شیخ القراء بغداد مشهوربود، قرائات را در هفت قرائت از هفت قاری مشهور، رسمیت داد. بعدها در دورههایمختلف هفت قاری دیگر به آنها اضافه شد كه در مجموع چهارده قرائت معروف شد، هر یكاز قرائتها توسط دو راوی روایت شده بود كه به این ترتیب این قرائت به بیست و هشتعدد رسید.
در حجیت قرائات و تواتر آنها كه آیا همه در زمان پیامبر متواتر بوده یا نه؟، بحثهایفراوانی است كه از آنها میتواند تواتر قرائت را نفی كرد. یعنی طبق رأی محققان،بیش از یك قرائت از پیامبر اكرم(ص) نرسیده است، و آن قرائتی است که در میان جمهورمسلمانان متداول است و هر قرائت که با آن مطابق باشد، مقبول و آن که مقبول نباشد،مردود است.
تعریف علم قرائت
قرائتقرآن یعنی تلاوت و خواندن قرآن کریم است، اما با این تعبیر علم قرائت نمیتواندیک علم خاص باشد، ولی در اصطلاح قرائت عبارت است از آشنایی با قرائات مختلف ودانستن وجوه گوناگون قرائتهای ائمه قرائت. به عبارت دیگر هرگاه تلاوت قرآن بهشکلی باشد که از متن وحی الهی حکایت کند و بر حسب اجتهاد یکی از قاریان مشهور برپایه و اصول ضبط شده باشد که مشروط بر علم قرائت استوار باشد، قرائت تحقق یافتهاست. البته قرآن دارای نص واحدی است و اختلاف میان قاریان بر سر دست یافتن و رسیدنبه آن نص واحد است.
حدیثی از امام صادق(ع) در اصول کافی است که ایشان میفرمایند: إن القرآن واحدنزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجی من قبل الرواة»؛ قرآن یکی بیشتر نیست و ایناختلافات بر سر قرائت از جانب راویان (قاریان) صورت گرفته است.» بنابراین قاریانروایان همان قرآنی هستند که بر پیامبر(ص) نازل شده و اختلاف آنان، اختلاف در نقل وروایت آن نص، است و آن به دلیل عواملی است که این اختلاف را ایجاب کرده است.[1]
عوامل ایجاد کننده اختلاف قرائات عبارتند از:
1. اختلاف مصاحف اولیه
2. نارسایی خط و نوشتههای قرآن
3. ابتدایی بودن خط نزد عرب آن روز
فایده علم قرائت:
علاوهبر فواید بیشماری آن قرآن را از تحریف و تغییر محفوظ میدارد. علما از هر حرفی کهقاری قرائت میکند معنای تازهای استنباط میکنند که در قرائت دیگر این معنیحاصل نمیشود. پس قرائات حجّت فقهاء در استنباط احکام قلمداد میشود.
بنابراین چون مبنای علم قرائت وجوه مختلف قرائات و اقوال قراء میباشد در این علممسائل گوناگون مطرح میگردد. [2]
عوامل اختلاف قرائات:
عواملاین اختلاف به دوران صحابه پیامبر(ص)، پس از وفات ایشان باز میگردد. در آن زمان،اختلاف صحابه بر سر جمع و نظم قرآن باعث اختلاف گاه و بیگاه میان قاریان هر گروهبر سر قرائت قرآن شد. به دلیل این که هر گروه قرائت خویش را ترجیح میدادند، ازاین رو این مباحثات و منازعات به وجود آمد.
این اختلاف باعث تهیه یک مصحف واحد و نسخههای متعدد از آن، به فرمان عثمان شد وبه مراکز کشورهای اسلامی فرستاده شد. البته میان این نسخهها هم اختلافاتی یافت شدکه بعدها باعث برخی از اختلافات قرائات گردید.
به این ترتیب همه تلاشهایی که برای یکی کردن مصاحف به کار رفته بود، به هدر رفت ودامنه اختلافات روز به روز گسترش یافت. تا دیروز این اختلافات بر سر قرائت صحابهبود، حال در مورد خود مصاحف است. البته این نارسایی را عثمان تشخیص داد اما برایاز بین بردن آن کاری نکرد. تصور میکرد که عرب با لهجه خود میتوان کاستی آن رارفع کند.
عوامل اختلاف قرائات عبارتند از:
1. ابتدایی بودن خط
خط در جامعه عربی آن روز در مراحل ابتدایی خود بود، مردم فنون خط و روش نوشتن آنرا صحیح نمیدانستند. هنوز آثاری از آن در رسم الخط کنونی است. مانند شباهت ن» ور» ـ و» و ی» ـ م» و و» ـ ک» ـ د» و حذف الف» و ی»، دندانه نداشتن حروف،و غیره . مشکلات زیاد به وجود آورده بود.
2. بی نقطه بودن حروف
یکی عوامل دیگر اختلاف قرائات عدم نقطه حروف بود. که تفاوتی بین س» و شین» ـ ص»و ض» و ف» و ق» و ن» و ی» وجود نداشت. که باعث شده بود که هر کسی کلمات را بهشیوه خود تلاوت کند.
3. عدم علایم و حرکات
در مصاحف اولیه کلمات عاری از هر گونه اعراب و حرکات بودند. وزن و حرکت اعرابیآنها مشخص نبود. لذا برای خواننده غیر عرب مشکل بود تا تشخیص دهد وزن و حرکت کلمهچگونه است و حتی برای کسانی که با زبان عربی آشنا بودند دشوار بود تا هیات کلمه رابدانند. تشخیص فعل امر، متکلم مضارع و فعل تفضیل ممکن نبود.
به نظر ابن ابی هاشم سبب اختلاف در قرائات سبع این است که مصاحف فرستاده شده بهمناطق و مراکز اسلامی، از هرگونه علایم مشخصه، نقطه و شکل، عاری بود و مردم ازهمین مصاحف برداشت میکردند، لذا میان قاریان شهرها اختلاف پدید میآمد. [3]
آیت الله خویی اختلاف در قرائات را منسوب به اجتهادات قراء دانسته است و موید آنرا تصریح بزرگان در این زمینه میداند. ملاحظه عدم نقطه و شکل اعراب مصحفهایاولیه این احتمال را قوت میدهد.[4]
4. نبودن الف در کلمات
یکی از عوامل مشکل آفرین دیگر نبودن الف در رسم الخط آن روز بود، زیرا خط عربیکوفی از خط سریانی گرفته شده بود. در خط سریانی، الف وسط کلمه را نمینوشتند و آنرا اسقاط میکردند.
این عوامل موجب شد که قراء بر سر رسیدن به قرائت، با هم اختلاف کنند و هر یک طبقاجتهاد خود و دلایل که در دست دارد، قرائت خود را توجیه نمایند.
قراء سبعه و راویان آنها
بهدلایل ذکر شده قرائت قرآن بین قاریان در مواردی اختلافی بود و تعداد قاریان در طیسالهای متمادی افزایش یافته تا اینکه ابن مجاهد از بین کلیه قرائات، هفت قرائت رابرگزید که هر کدام دو راوی دارند:
1. عبدالله بن عامر یحصبی (م 1) قاری شام. راویان او: هشام بن عمّار و ابن ذکوان
2. عبدالله بن کثیر مکی (م 120). راویان او: بزّی و قنبل.
3. عاصم بن ابی النجود اسدی کوفی (م 128). راویان او: حفص بن سلیمان و شعبة ابوبکربن عیاش. حفص قرائت عاصم را دقیقتر و مضبوطتر میدانست و قرائت عاصم به وسیلهاو منتشر شده و تا امروز متداول است.
4. ابوعمرو بن علاء مازنی بصری (م 154). راویان او: دوری حفص بن عمر و سوسی صالحبن زیاد
5. حمزه بن حبیب زیّات كوفی (م 156). راویان او: خلف بن هشام و خلاد بن خالد
6. نافع بن عبدالرحمن اللیثی مدنی (م 169). راویان او: عیسی بن میناء (قالون) وزبیب و ورش (عثمان بن سعید) (قرائت رایج در كشورهای مغرب عربی)
7. علی بن حمزه كسائی كوفی (م 9). راویان او: لیث بن خالد و حفص بن عمر دوری
قراء عشره
متاخرینسه نفر دیگر بر این هفت نفر اضافه كردهاند :
8. خلف بن هشام بغدادی (م 229).
9. یعقوب حضرمی بصری (م 205)
10. ابوجعفر مخزومی مدنی (م 130)
قراء اربعه عشر
11.حسن بن یسار بصری (م 110)
12. محمّد بن عبدالرحمن ابن محیصن مكی (م 123)
13. یحیی بن مبارك بصری (م 202)
14. سلیمان بن مهران اسدی اعمش كوفی (م 148)
این چهارده قرائت معروف كه هر كدام از طریق دو روای نقل شده است، در مجموع بیست وهشت 28 قرائت را تشكیل میدهند كه شناختن آنان در این زمینه ضرورت دارد.
پنج نفر از آنها ایرانی الاصلند. ابن عامر مجهول النسب و ابوعمرو از قبیله مازنتمیم است؛ ولی قاضی اسد یزیدی میگوید: او از فارس شیراز از روستای كازرونبرخاسته است.
عاصم، ابوعمرو، حمزه و كسائی صریحا اظهار تشیع مینمودند، ولی ابن كثیر و نافع ازآنجا كه هر دو از فارس هستند، احتمالا شیعه بودند؛ اما ابن عامر بزرگ شده خانداناموی بود و از دروغگویی و انواع فسق اجتناب نمیورزید.[5]
تواتر قرائات سبع
حجیتقرآن مسلما از طریق تواتر ثابت میباشد، اما آیا قرائات مختلف نیز از طریق تواترثابت شده است قابل بحث میباشد.
در گفتار برخی نویسندگان و فقها، مساله تواتر قرائات سبع مطرح شده است، آنها گمانكردهاند كه این قرائات همه متواترند و حجیّت شرعی دارند، بنابراین نمازگزار میتواندیكی از این قرائتها را برگزیند؛ ولی محققین تواتر قرائات را انكار میكنند و آنرا قابل تصور نمیدانند.
به نظر علامه معرفت اگر نقل از پیغمبر(ص) به قراء و از آنها به دیگران باشد، فاقدشرط تواتر است؛ زیرا اساسیترین شرط تواتر آن است كه از مبدأ تا مقصد در تمامیطبقات، نقل همگانی وجود داشته باشد و در این فرض چنین نمیباشد؛ زیرا در وسط بهنقل فرد میرسد و از تواتر ساقط میشود.
بنابراین مساله تواتر قرائات سبع، اساسا قابل تصور نبوده و معقول نیست؛ زیرا درزمان هر یك از قاریان هفتگانه، ناقل تواتر صرفا خود آن قاری بوده نه دیگران، وگرنه آن قرائت بدو نسبت داده نمیشد و جنبه اختصاصی پیدا نمیكرد.
حدیث سبعه احرف
بررسیاین مساله بسیار مهم است که بدانیم آیا قرآن بر قرائات مختلف نازل شده است؟
حدیث معروف أنزل القرآن علی سبعة احرف» به عنوان جنبهای برای حجیت قرائات سبعارائه شده است؛ یعنی قرآن به هفت حرف نازل شده است تا اشارهای به قرائات سبعباشد. احرف را جمع حرف به معنای قرائت گرفتهاند .
اگر قرآن بر یک نازل شده است پس حدیث نزل القرآن علی سبعة احرف» را چگونه بایدبیان کرد و منشا اختلاف قرائات و علت پیدایش قراء مختلف چیست؟ و اگر به چند قرائتنازل شده کدام یک از ادله و شواهد تاریخی آن مورد تایید است؟
علما امامیه متفقا معتقدند که قرآن فقط به یک حرف و بر یک قرائت نازل شده است وروایات زیر و دیگر ادله آنها را بر این عقیده استوار نموده است.»[6]
به نظر دکتر طالقانی طبق دو حدیث از امام باقر و امام صادق(ع) در اصول کافی، روایت12، جلد 4، صفحه 439 که به این مضمون است: قرآن یکی است و از نزد خدای واحد نازلشده است، اما اختلاف از قِبَل روات میباشد.» این حدیث به هیچ عنوان نزد شیعهقبول نیست. نظر آیت الله معرفت این است که این حدیث به اشتباه فهم شده است. منظوراز احرف» لهجه بوده است.
ایشان فرمودهاند: حرف در این حدیث به معنای لهجه است، قبایل مختلف عرب با لهجههایگوناگون نماز میخواندند و قرآن را بر خلاف لهجه قریش كه فصیحترین لهجههایعرب است، قرائت میكردند. و در اینجا روایتی را میآورد مبنی بر اینكه برخی ازصحابه به پیامبر(ص) اعتراض كردند كه آیا باید تمامی عرب و تمامی مردم جهان، طبقلهجه قریش تلاوت كنند؟ فرمودند: نه. قرآن به هفت لهجه نازل شده و به لهجه قریشاختصاص ندارد. عدد هفت كنایه از كثرت است و عدد خاص منظور نیست.
حجیت قرائات سبع
آیا قرائات سبع دارای حجیت و ارزش و اعتبار هست؟ آیا نمازگزار میتواند یكی ازاین قرائتها را انتخاب كند؟
بیشتر فقها قائل به جواز میباشند. مرحوم سید كاظم یزدی در عروة الوثقی، و مرحومسید ابوالحسن اصفهانی در وسیلة النجاة احتیاط را در آن دانستهاند كه نمازگزار ازقرائات سبع تجاز نكند، گرچه فتوای ایشان جواز قرائت به هر قرائت صحیحی است، چه ازسبع باشد چه نباشد.[7]
آیت الله خویی قرائت به قرائات متداول عصر ائمه را جایز دانسته[8] و حدیث اقرأواكما یقرأ الناس» را قرائات متداول آن زمان تفسیر نمودهاند. امام خمینی(ره) نیزاحتیاط فرموده كه از قرائات سبع نكند.[9] مشهور بین فقها،تخییر در انتخاب هر یك از قرائات سبع است.
مرحوم سید محسن حكیم میفرماید: حدیث مزبور نمیتواند ناظر به قرائات سبع باشد؛زیرا حادثه حصر قرائات در سبع در اوایل سده چهارم به وقوع پیوست؛ یعنی دو قرن پساز صدور حدیث مذكور.[10]
علامه معرفت نیز چنین آورده است: ما بر این باوریم قرآنی كه از جانب خداوند برپیغمبر(ص) نازل شده است، بیش از یكی نبوده و نیست و آن همین قرآن است كه مردم ازآن پاسداری میكنند و قرائت صحیح همان است كه مردم از پیغمبر گرفتهاند و آنقرائت موروثی، هیچ گونه ارتباطی با قرائت قراء كه مولود اجتهادات شخصی آنان است،ندارد و نمیتواند داشته باشد؛ زیرا قرآن موروثی، جدا از قرآن اجتهادی است.
بدرالدین زركشی و علامه خویی فرمودهاند : قرآن و قرائات دو حقیقتند، آن وحی الهیاست كه بر پیامبر اكرم فرود آمده و این اختلاف قراء بر سر شناخت آن وحی است كهبیشتر مبنی بر اجتهادات شخصی آنان است».
همه قرآنهای خطی در طول تاریخ طبق قرائت حفص است كه همان قرائت مشهور میانمسلمانان بوده است. زیرا حفص قرائت را از استاد خویش عاصم و وی از ابوعبدالرحمنسلمی و او از امیرالمؤمنین(ع) گرفته است كه طبعا همان قرائت پیامبر(ص) است كهتمامی مردم شاهد و ناظر و ناقل آن بودهاند.
امام خمینی(ره) فرمودهاند: احوط تخلف نكردن از قرآن كریم موجود در میان مسلماناناست.[11]
قرائت حفص
یگانهقرائتی كه دارای صند صحیح و با پشتوانه جمهور استوار میباشد، قرائت حفص است درطی قرون گذشته تا امروز، میان مسلمانان متداول بوده و هست و آن به چند سبب است.
1. دارای سند طلایی است. از امیرالمؤمنیناست و رجال آن تماما ثقه و قابل اعتمادند.
2. توافق آن با قرائت همگانی و جمهور مسلمانان است.
3. عاصم شخصا دارای ویژگیهای بخصوصی بود كه او را در میان مردم معروف ساخته و مورداطمینان همگان بود.
در تمامی ادوار قرائت عاصم با عنوان قرائت برتر تلقی شده بود، لذا در حلقه تعلیم وقرائت، ابن مجاهد، 15 نفر را مخصوص قرائت عاصم گذاشته بود.
به نظر علامه معرفت امام احمد بن حنبل صرفا قرائت عاصم را پذیرفته بود. حفصآگاهترین مردم به قرائت عاصم بود و پیوسته قرائت او مورد ستایش علما و فقهایامامیه بوده است.[12]
[1] . تاریخ قرآن،علامه محمّد هادی معرفت، ص 141.
[2] . علوم قرآن و فهرستمنابع، دکتر سید عبدالوهاب طالقانی، ص 220.
[3] . التبیان؛ ص86.
[4] . البیان، ص1.
[5] . التمهید؛ ج 2،ص 226 ـ 231 .
[6] . علوم قرآن وفهرست منابع، دکتر سید عبدالوهاب طالقانی، ص 221.
[7] . عروة الوثقی؛آداب القراءات و احكامها، مساله 50.
[8] . منهاجالصالحین؛ ج 1، كتاب الصلاة، ص 167، مساله 119.
[9] . تحریرالوسیله؛ ج 1، كتاب الصلاة، ص 152، مساله 14.
[10] . مستمسك العروةالوثق؛ ج 6، ص 242 ـ 245.
[11] . تحریرالوسیله؛ ج 1، ص 152، مساله 14.
[12] . التمهید،علامه معرفت، ج 2، ص 232 ـ 236.
درباره این سایت